دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220141122Internal and External Roots of Tunisia 2011 Revolutionریشه های داخلی و خارجی انقلاب 2011 تونس734163FAالههکولاییاستاد گروه مطالعات منطقه ای دانشگاه تهران0000-0001-9655-0995سعیدهحضرت پورکارشناسی ارشد علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20150604در دو دهه گذشته آزادسازی اقتصادی بهعنوان بهترین شیوه برای توسعه، از سوی بسیاری از دولتهای غرب آسیا و شمال آفریقا بهکار گرفته شده است. شیوهای که هرچند بیشتر بدون توجه به شرایط ویژه فرهنگی و اجتماعی این کشورها عملیاتی شد، اما به دگرگونیهای قابلتوجه از جمله گسترش شهرنشینی، سواد و دسترسی روزافزون به رسانههای جمعی انجامید. تونس در دوره 23 ساله حکومت بنعلی، با ترکیبی از سرکوب سیاسی و سیاست موازنه، چهرهای باثبات از خود به نمایش گذاشته بود و از موفقترین کشورها در عرصه اصلاحات اقتصادی محسوب میشد که این کشور را در وضعیتی بهتر از دیگر کشورهای منطقه قرار میداد. با اینوجود عواملی مانند ارتقاء سطح آموزش عمومی، جهانیشدن فرهنگ و رسانه و بهدنبال آن، آگاهی فزاینده بهعنوان سرمایه فرهنگی طبقه متوسط جدید، توان ذهنی و ابزاری بهچالش کشیدن رژیم را به جوانان تونسی داد. این عوامل در کنار عواملی مانند تاثیرپذیرفتن این کشور از بحران اقتصاد جهان، ناتوانی دولت در تامین نیازهای رو به افزایش جمعیت جوان و نا بهسامانیهای سیاسی، سبب گسیختگی زیربنایی اقتصادی تونس شد. نویسندگان این مقاله با روش تبیینی در پی پاسخ به این سوال هستند که کدامین عوامل و نیروهای اجتماعی در شکلگیری انقلاب سال 2011 در تونس برای رسیدن به مردمسالاری مؤثر بودهاند؟دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220141122The Role of Regional Actors in Radicalization of Social Forces in the Middle Eastنقش بازیگران منطقهای در رادیکالیزه شدن نیروهای اجتماعی خاورمیانه3567164FAابراهیممتقیاستاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهرانمرجانکوه خیلدانشجوی دکترای علوم سیاسی دانشگاه تهرانعلی اصغرموسی پسندیکارشناسی ارشد مطالعات منطقهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد چالوسJournal Article20150604نیروهای اجتماعی خاورمیانه در سالهای بعد از جنگ سرد، از تحرک امنیتی و کنش ژئوپلیتیکی برخوردار گردیدهاند. این جنبشهای اجتماعی نوین در بسیاری از کشورها ماهیت اتوپیاگرا دارند. براساس چنین ادراکی، هر نیروی اجتماعی میتواند بر معادلة قدرت راهبردی تأثیرگذار باشد. نقشیابی نیروهای اجتماعی زمینة لازم برای تحرک بازیگران منطقهای را بهوجود آورده است. بازیگران منطقهای همانند ایران، عربستان، ترکیه و اسرائیل را میتوان در زمرة بازیگرانی دانست که نقش رقابتی در سیاست منطقهای ایفا میکنند. نقش رقابتی بازیگران منطقهای در ائتلاف با رقابت قدرتهای بزرگ بهویژه آمریکا، روسیه و اتحادیة اروپا منجر به تشدید رقابتهای منطقهای در خاورمیانه شده است. هر گروه از بازیگران تلاش دارند تا رقابتهای سیاسی و راهبردی خود را در قالب «جنگ نیابتی» سازماندهی نمایند. برخی از بازیگران همانند عربستان و اسرائیل در صدد رادیکالیزهکردن نیروهای اجتماعی خاورمیانه میباشند. علت آن را باید در تلاش آنان برای تغییر در موازنة قدرت منطقهای دانست. در این فرآیند، زمینه برای اثربخشی بازیگران منطقهای در بحرانهای منطقهای بهوجود آمده است. چنین فرآیندی را باید بخشی از سازوکارهای کنش نامتقارن نیروهای اجتماعی براساس مداخله و اثربخشی نیروهای منطقهای و بینالمللی دانست. در این فرآیند، نشانههایی از رادیکالیزهشدن نیروهای اجتماعی در برابر تهدیدات متعارف شکل میگیرددانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220141122Protectionist Behavior and Human Security with Emphasis on Islamic Approachرفتارهای حمایتگرانه و امنیت انسانی؛ با تأکید بر رویکرد اسلامی69100165FAسید جلال الدیندهقانی فیروزآبادیاستاد گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییبهنامسرخیلدانشجوی دکتری روابط بینالملل دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150604همگام با وقوع چالشها و تهدیدات نوظهور در عرصه بینالمللی، مفهوم امنیت نیز دچار تحول مفهومی شده و ضمن ایجاد نوعی تغییر پارادایمی از الگوی امنیت دولت- محور به سوی الگوهای امنیت انسان- محور، موضوعاتی نظیر امنیت انسانی و محافظت از موجودیت تمام ابناء بشر، اهمیت یافته است. از سوی دیگر چنانچه امنیت موید یک نوع تعادل در ساحتهای مختلف دانسته شود، هر عنصر ضد تعادلی می تواند برهم زننده امنیت و بالتبع زمینهساز ناامنی شود. بر همین اساس یکی از عناصری که هم مولود عدم تعادل و هم عاملی برای ایجاد ناامنی است، مسئله محرومیت و فقر در ابعاد گوناگون است که به منزله یکی از چالشهای امنیت انسانی زمینه را برای رشد پارامترهای مخرب امنیت (همچون جنگ، خشونت و قاچاق انسان) فراهم می سازد. روی دیگر سکه بنظر میرسد رفتارهای حمایتگرانه و انسان دوستانه میتواند عاملی جهت ترمیم و کنترل تعادل درعرصههای اقتصادی و اجتماعی باشد. این مقاله درصدد است ضمن تحلیل و بررسی شاخصها و ویژگیهای امنیت انسانی، جایگاه رفتارهای حمایتگرانه را از منظر اندیشههای اسلامی در رفع ریشههای ناامنی مورد بررسی قرار داده و راهکارهایی برای کاستن از نارسائیهای امنیتی موجودتبیین نماید.دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220140823International Instrument of Human Rights:
Compliance and Non Fulfillment in Africaاسناد بین المللی حقوق بشری: پذیرش و عدم اجرا درآفریقا100127166FAنسرینمصفادانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهرانهادیزرگریدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه تهرانJournal Article20150604
از آنجا که امروزه حقوق بشر یکی از گفتمانهای اصلی روابط بینالملل است، توجه به پذیرش و همچنین میزان پیروی کشورها از اسناد بینالمللی حقوق بشری، از اولویتهای مهم پژوهشی در روابط بینالملل به شمار میرود. لذا هدف این نوشتار با توجه به نقض گسترده حقوق بشر در کشورهای آفریقایی، پاسخ به این پرسش اساسی است که چرا با وجود پذیرش بسیاری از اسناد و معاهدات بینالمللی حقوق بشری توسط کشورهای قاره آفریقا، همچنان شاهد عدم تحقق موازین مندرج در این اسناد در درون کشورهای این منطقه هستیم؟ برای پاسخ به این سوال، با استفاده از نظریات موجود در مورد پذیرش و تعهد معاهدات حقوق بشری بیان میگردد که کشورهای آفریقایی عمدتا به دلایل راهبردی و سیاسی این معاهدات را مورد پذیرش قرار دادهاند و قصد یا توان تحقق موازین این اسناد را به دلایلی مانند نوع نظامهای سیاسی و شرایط جوامع آفریقایی نداشتهاند. در واقع فقدان سطح مناسبی از عوامل سهگانه موثر در تحقق حقوق بشر یعنی دموکراسی، مسئولیت پذیری دولتها و نقش آفرینی جامعه مدنی در جوامع آفریقایی منجر به عدم تحقق موازین و اسناد بینالمللی حقوق بشری شدهاند.در این نوشتار از روش تبیینی به منظور بررسی علل پذیرش معاهدات حقوق بشری و توضیح زمینههای عدم تحقق این اسناد استفاده شده است. دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220140823Ethics and International Relations: Theoretical and Meta-Theoretical Disputesاخلاق و روابط بینالملل؛ مجادلات نظری و فرانظری129160167FAغلامعلیچگنی زادهاستادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییحامدعسگری کرمانیدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150604از دیر باز این مسئله که آیا اخلاق جایی در سیاست دارد و اینکه آیا باید سیاست را از منظری اخلاقی دید یا خیر، محل مناقشه بوده است. این دعوا به طور مشخص در کنار مدعای علم مدرن مبنی بر لزوم رهایی علم از بند قضاوتهای ارزشی به این باور عمومی دامن زده است که علم سیاست و روابط بینالملل فارغ از محتوا و قضاوت ارزشی است و یا اینکه بایستی اینگونه باشد. سوال ما در این پژوهش این است که آیا نظرورزی در حوزه علوم اجتماعی و به طور خاص، در حوزه نظریه روابط بینالملل، متضمن اخلاق است؟ نوشتار پیش رو این باور را در دو سطح نظری و فرانظری، در قالب نظریههای روابط بینالملل مورد کاوش قرار میدهد و با مرور مبانی نظریههای روابط بینالملل و رویکرد آنها در قبال ارزشهای اخلاقی، نشان میدهد که اولاً در سطح فرانظری و به طور مشخص به لحاظ روششناسانه اساساً دوگانه علم ارزش قابل تمایز از هم نیست و ثانیاً، در سطح نظری، میتوان مبانی عمیق و گسترده اخلاقی را در نظریههای روابط بینالملل بازشناخت. دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220140823Roots of America- Russia Confrontation
in Ukraine Crisisریشه های رویارویی آمریکا و روسیه در بحران اوکراین161190168FAحسیندهشیاراستادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150604خوش بینی در خصوص شکل گرفتن فصلی متفاوت در روابط آمریکا وروسیه که با به قدرت رسیدن بوریس یلتسین درمسکو وجاهت فزونتری یافته بود مدت زمان طولانی دوام نیاورد. سیاست آمریکا درخصوص گسترش ناتو به شرق، به ویژه کوشش این کشور در اواخر دهه اول قرن بیست ویکم برای ورود اوکراین به سازمان پیمان آتلانتیک شمالی و تلاشهای قدرتهای مطرح اروپایی در این باره، زیربناهای لازم را برای بحرانی شدن روابط ایالات متحده و روسیه فراهم کرد. حوادث اوکراین که با شکل گیری تظاهرات نوامبر2013وحمایت آمریکا از تظاهرکنندگان وخواستهای آنان استعداد شکل گیری منازعه در روابط آمریکا و روسیه را متجلی ساخت، این پرسش را برجسته کرد که ریشه رویارویی روسیه و ایالات متحده در بستر بحران اوکراین در چیست؟ در پاسخ، تأکید رهبران روسیه براهمیت پیشینه تاریخی روابط با اوکراین واعتقاد به نقش تعیینکننده ژئوپولیتیک بر جایگاه اروپایی و جهانی روسیه و از سویی دیگر تلاش آمریکا برای کاهش قدرت مانور روسیه در اروپا از طریق دور ساختن اوکراین از مدار روسیه و حمایت ازخواستهها و سیاستهای غرب گرایان اوکراینی را باید برجسته ترین ابعاد شکل دهنده رویارویی دوکشور دررابطه با بحران اوکراین قلمداد کرد. دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220140823Neo-Regionalism in the Foreign Policy
of Iranنومنطقه گرایی درسیاست خارجی ایران191226169FAمحمدرضادهشیریاستادیار دانشکده وزارت امورخارجهمحسنرضایی جعفریدانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی دانشگاه اصفهانJournal Article20150604سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران عرصة تناوب میانمنطقهگرایی و بینالمللیگرایی بوده است. در این میان، نومنطقهگرایی رویکردی نوین در سیاست خارجی برای برقراری پیوند میانمنطقهگرایی و چندجانبهگراییبینالمللی با توجّه به ویژگیهای عصر جهانیشدن است. بر این اساس، مقاله حاضر معتقد است تقویّت روابط درونمنطقهای و سپس مناسبات میانمنطقهای میتواند زمینهساز اتخاذ سیاست نومنطقهگرایی در فرآیند جهانی شدن باشد. این مقاله با اتّخاذ نوکارکردگرایی به عنوان چارچوب نظری تحقیق، منطقهگرایی موفق را پیش شرطی برای اتّخاذ سیاست نومنطقهگرا میداند و ضمن بررسی ظرفیّتها و دستاوردهای جمهوری اسلامی ایران در حوزه منطقهگرایی و ارتباطات فرامنطقهای به تبیین راهکارهای تقویّت ظرفیّتها و دستاوردهای نومنطقهگرایی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته است. در پاسخ به این سؤال که راهکارهای تقویّت و ارتقای منطقهگرایی نوین در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران چیست؟ مقاله حاضر به تبیین تعاملات میانمنطقهای در عصر جهانی شدن به عنوان زمینهساز تقویّت و ارتقای رویکرد نومنطقهگرا در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران پرداخته استدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233220140823Development Inequalities Situation in the
Islamic Countriesنابرابری های توسعه در کشورهای اسلامی227247170FAمجیدیاسوریدانشیار گروه جغرافیا دانشگاه گیلانهانیهاسدزادهکارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه گیلانصغراخلخالیدانشجوی کارشناسی ارشد جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه گیلانJournal Article20150604کشورهای اسلامی با حدود 5/1 میلیارد نفر جمعیت، نزدیک به یک چهارم جمعیت جهانی را به خود اختصاص دادهاند. آمارهای سازمانهای جهانی از جمله گزارش توسعه انسانی سازمان ملل متحد نشان میدهد که علیرغم تأکید اسلام بر برقراری عدالت و کاهش نابرابری در بین جوامع و بهرهمندی همگان از یک زندگی مطلوب و سالم، نابرابریها و تفاوتهای زیادی در زمینه شاخصهای مختلف اقتصادی، اجتماعی وجود دارد. جامعه آماری موردنظر در این پژوهش، کشورهای عضو سازمان کنفرانس اسلامی میباشند. هدف این پژوهش ارزیابی میزان محرومیت و میزان برخورداری کشورهای اسلامی از شاخصهای اقتصادی اجتماعی و مقایسه آنها نسبت به یکدیگر است. روش تحقیق تبیینی و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانهای است. در این تحقیق سعی شده است به منظور دستیابی به روند تحول در کشورهای اسلامی شاخصهای اقتصادی اجتماعی سالهای (2010 و 1990) براساس مدلها و روندهای موجود از جمله روش موریس، روش شاخصبندی و روش ضریب اختلاف یا (cv) مورد بررسی قرار گیرند. بررسیها نشان میدهد که بین کشورهای اسلامی در زمینه برخورداری از شاخصهای مورد بررسی نابرابریهای زیادی وجود دارد و بیشترین اختلاف از نظر برخورداری از شاخص درآمد سرانه است. با وجود این نابرابریها، این کشورها نخواهند توانست به ایفای نقش خود در ابعاد مختلف و در سطح جهانی بپردازند. لذا در انتها سعی شده تا راهکارهایی در خصوص بهبود وضع موجود ارائه گردد.