دکترین مسئولیت حمایت: از روند شکل گیری تا کاربرد ابزاری آن

نویسنده

چکیده

چکیده
مداخلۀ بشردوستانه به معنای مداخله برای نجات افراد انسانی فارغ از رنگ، نژاد و مذهب تعریف شده است. اما امروزه قدرت های بزرگ مقوله بشر دوستی را به صورت ابزاری درآورده اند، خواه برای اینکه خلاء اراده سیاسی در یک مخاصمه (نظیر یوگسلاوی سابق و روندا) را پنهان نمایند و خواه به منظور اینکه آن را در خدمت خواست سلطهگری خود (نظیر کوزوو، عراق و افغانستان) قرار دهند. در چنین بستری است که در سال 2002 ایده مسولیت حمایت به معنای ضرورت مداخله به نفع جمعیتی که دولت شان قادر به حفاظت از آنها در برابر خشونت نیست و یا اینکه اراده ای برای حمایت از آنها ندارد، مطرح می گردد. لذا پژوهش حاظر در پی پاسخ به این پرسش است که آیا این مسئولیت می تواند در جنگی تجلی نماید که رسما هدف نجات جمعیت تحت سرکوب را دارد؟ بدین منظور به بررسی ریشه ها و تحولات مفهوم مسئولیت حمایت پرداخته شده است. تا ماهیت یکسان مفهوم علیرغم عنوان های متفاوتی که در طول این تحولات به خود گرفته، نشان داده شود. آنگاه چگونگی کاربرد ابزاری مفهوم توسط قدرت های بزرگ به بحث گذاشته شده تا این واقعیت را آشکار سازیم که استفاده از زور تحت عنوان "مسئولیت حمایت" نمی تواند استثناء دیگری بر اصل "ممنوعیت کاربرد زور" در روابط بین الملل به بهای نقض تعهد دولت ها در توسل همه جانبه و کامل به راه حل های غیر نظامی در حل و فصل بحران های بین المللی از جمله بحران های ناشی از حقوق بشر و حقوق بشر دوستانه، توجیه نماید.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Doctrine of Responsibility to Protect: From Formation to Instrumental Use

نویسنده [English]

  • Mehdi Abasi Sarmadi
چکیده [English]

Humanitarian intervention means rescuing people without taking into account their nationality of their political or religious orientation,but today, the Great Powers have brought the humanitarian into un instrument. They use it either in order to conceal their lack of political will in a conflict (yugoslavia, Rwanda ) or at the service of their hegemonic desire (Kosovo, Iraq). It is in this context that in 2002 an idea appeared according to which it pertains to the international community’s responsibility to protect a population against catastrophes or violence when the state to which it belongs is not willing or capable of doing it. Can this "responsibility" signify a war officially motivated by the rescue of population hit by repression?This is the issue that lies at the core of the study.The analysis, having a politico-legal methodology, is centered on one or several states right to military intervene on an another state’s territory in an officially humanitarian purpose and on the dangers drive from this right. Since making a "responsibility to protect", official -even by force- should not conceal the real obligation of the international community’s non- armed reaction against serious human and humanitarian rights' violation and the frequent non- performance of this obligation by the states in the majority of cases, the problem is less the lack of juridical means and more
the lack of political will when it comes to using the existing mechanisms: in this context what is the principle’s utility?

کلیدواژه‌ها [English]

  • Human Rights
  • Humanitarian Law
  • Responsibility
  • Protection of Civil Populations
  • Interference
  • Instrumental Usage