%0 Journal Article %T امریکا و چالش افغانستان؛ از «نبرد حداقلی» به سوی «واقعگرائی اصولی» (2019-2001) %J سیاست جهانی %I دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل) %Z 2383-0123 %A کیوان حسینی, اصغر %A حبیب زاده, اسدالله %D 2020 %\ 01/21/2020 %V 8 %N 4 %P 121-150 %! امریکا و چالش افغانستان؛ از «نبرد حداقلی» به سوی «واقعگرائی اصولی» (2019-2001) %K "مبارزه با تروریسم" %K "رئالیسم تهاجمی" %K "آف- پاک" %K "لیبرال‌گرائی امریکایی" %K "واقعگرائی اصولی" %R 10.22124/wp.2020.15719.2421 %X واقعه‌ی یازدهم سپتامبر، در کنار تمامی آثار و پی‌آمدهایی که برای استراتژی امنیتی امریکا به همراه داشت، دامنه‌ی تعهدات این دولت نسبت به جنوب آسیا و به ویژه افغانستان را به آزمون کشید. تهاجم نظامی به این سرزمین در اولین هفته‌های‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ پس از واقعه‌ی یاد شده ، به تدریج دستور‌کار گسترده ای را بر محور بسیج منابع سخت و نرم ، در برابر رهبر‌ان این دولت ترسیم کرد ؛ و هر یک از این رهبران نیز به فراخور برداشت از شرایط پیرامونی و درونی افغانستان ، چگونگی تأثیر‌پذیری از شرایط داخلی امریکا و باور‌های فردی ، الگوی رفتاری مشخصی را در پیش گرفت. پرسش اصلی این نوشتار عبارتست از اینکه : وجوه تشابه و تفاوت سیاست خارجی امریکا در مورد افغانستان در دوره‌های رهبری بوش ، اوباما و ترامپ کدامند؟ در پاسخ به سؤال یاد شده ، فرضیه‌ی مورد نظر چنین است : سیاست خارجی ایالات متحده در مورد افغانستان در حدفاصل سال‌های 2001 تا 2019 بر محور مقابله با تروریسم و حفظ و تقویت نسبی دولت مرکزی ساماندهی شده بود، اما در دوره‌ی بوش رویکرد برون منطقه ای (بر محور عراق – افغانستان)، در سال های رهبری اوباما نگرش درون منطقه ای ( بر محور آف – پاک) و در دوره‌ی ترامپ نوعی واقعگرائی اصولی در دستورکار قرار داشت. روش پژوهش " مقایسه‌ای " می‌باشد. %U https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_3911_ee89243db1cbe1a13ed26d16ec0a9dbc.pdf