دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
تکوین «دیگری» در میان دانشپژوهان روابط بینالملل در ایران
7
31
FA
حمیرا
مشیرزاده
0000-0002-7983-1397
دانشیار گروه روابط بین الملل دانشگاه تهران
hmoshir@ut.ac.ir
حیدرعلی
مسعودی
استادیار پژوهشکده مطالعات منطقه ای دانشگاه شهید بهشتی
h_masoudi@sbu.ac.ir
10.22124/wp.2017.2483
.<br /> زیربنای تفکر بینالمللی کشورها در حوزه روابط بینالملل، نحوه نگاه به «دیگری» است. طبعاً تفکر بینالمللی در ایران نیز رابطه نزدیکی با ادراکات از «دیگری» دارد. این مقاله به این موضوع میپردازد که دانشپژوهان روابط بینالملل در ایران چگونه استعاره را بهعنوان یک رویه تأثیرگذار زبانی، برای صورتبندی مقوله «دیگری» به کار میگیرند. این مقاله با تکیه بر چارچوب تحلیلی و روش تحلیلِ استعاری به بررسی سازههای استعاری درباره مقوله «دیگری» در متون دانشگاهی روابط بینالملل ایرانی میپردازد. محققان روابط بینالملل در سال های اخیر تلاش کرده اند تحقیقات نوینی را با هدف کشف و بررسی مفاهیم و اظهارات استعاری در قلمرو متون دانشگاهی انجام دهند. در این مقاله با الهام از روش تحلیل استعاری جاکل، مصادیق مقوله «دیگری» به عنوان قلمرو مقصد از دل متون برگزیده دانشگاهی روابط بینالملل استخراج شده و مورد تحلیل قرار گرفتهاند. مقاله نشان میدهد که استعارههای توزیعکنندگی، پزشکی/ بدن، بازی و موجودات غیرانسانی بیش از آنکه تلاشی برای ارائه توصیف «دیگری» باشند، نسبت «خود» را با «دیگری»ها در بستر سیاست بینالملل مشخص میکنند. در مقابل، از استعارههای نظامی، دینی و روانشناختی برای تولید معنای مستقیم درباره مصادیق «دیگریِ» خصم یعنی آمریکا و اسرائیل استفاده میشود.
استعاره,روابط بینالملل,دیگری,رویه زبانی,هویت,ایران
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2483.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2483_1f8a14654706904dd6097acd078fb4f2.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
دموکراسی و دورنمای بقای سیاسی شیخ نشین های خلیج فارس
33
58
FA
خلیل اله
سردارنیا
استاد گروه علوم سیاسی دانشگاه شیراز
sardarnia@yahoo.com
10.22124/wp.2017.2484
این مقاله به بررسی مساله بقای رژیم های سیاسی در شیخ نشین های حوزه خلیج فارس متمرکز شده است و از چشم انداز نظریه رانتریسم متأخر به این سوال پرداخته است که ظرفیت های جدید و اصلاحات اقتصادی در وضعیت کنونی و استمرار آن در آینده تا چه اندازه می تواند در بقای سیاسی و استمرار دولت های رانتیر عربی در منطقه خلیج فارس موثر باشند.؟ یافته های این پژوهش ( که بیانگر فرضیه نیز هستند) نشان می دهند که آمیزه ای از مولفه های کلاسیک و متأخر رانتیریسم همچون راهبردهای سرکوب- کنترل، رفاهی، خرید اطاعات سیاسی از طریق شبکه های حمایتی فاسد و پیروپروری، آزاد سازی سیاسی و اقتصادی کند و تدریجی در شکل تاکتیکی توانستهاند از دگرگونی سیاسی شیخ نشین های عربی حوزه خلیج فارس جلوگیری کنند، در این باره به رغم توانایی تبیین نظریه رانتریسم متأخر، این تئوری به دلیل تقلیل گرایی عمدتا اقتصادی و تا حدی سیاسی، بی توجهی به مولفه های فرهنگی و عدم قدرت پیش بینی برای لحاظ انقلاب خاموش و انتظارات فزاینده در جوانان، تحصیلکردگان و طبقه متوسط و دلایل دیگر، در تبیین بی ثباتی و احتمالا انقلابی این دولتها در آینده از کفایت کامل برخوردار نیست. این پژوهش این گونه نتیجه گیری می کند که تحولات در درون شیخ نشین های حوزه خلیج فارس در جهت افزایش گرایش به تغیرات دموکراتیک در جریان است و عدم پیش برد سناریوهای آزادسازی از بالا می تواند گرایش به دگرگونی انقلابی را در درون این جوامع تقویت کند.
شیخ نشین های خلیج فارس,رانتیریسم متأخر,آزاد سازی,دموکراسی
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2484.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2484_b60c1d557a1f273ab054055aeaa40a6e.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
سیاست چین در دریای جنوبی؛ سیاست قدرت و نفوذ دریایی
59
84
FA
مهدی
عباس زاده فتح آبادی
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شهید باهنر
maphdir@gmail.com
احمد
رمضانی
0000-0003-4276-4554
دانشجوی کارشناسی ارشد دانشگاه تهران
ahmad.ramezani400@gmail.com
10.22124/wp.2017.2485
دریای جنوب چین بخشی از اقیانوس آرام است که چین مدعی مالکیت مطلق بر 80 درصد آبهای آن میباشد و در این باره با دیگر مدعیان مانند؛ فیلیپین، ویتنام، مالزی، برونئی، اندونزی و تایوان اختلاف دارد. سؤال اصلی پژوهش حاضر این است که چین در دریای جنوبی چه سیاستها و اهدافی را دنبال میکند و این اهداف و سیاستها چه تاثیری بر روابط منطقهای چین داشته است؟ بعلاوه منازعات چین با کشورهای همجوار در حوزه دریای جنوب چین نیز مورد بررسی قرار گرفته است. یافتههای پژوهش نشان میدهد که چین به دلیل رشد اقتصادی و همچنین نیاز به منابع، در پی گسترش قدرت و نفوذ خود در دریای جنوبی است و این سیاست به تشدید منازعه در روابط چین با کشورهای حوزه پیرامونی این دریا و قدرتهای ذی نفوذ منجر شده است. در این پژوهش از چشم انداز نظری واقع گرایانه به تجزیه و تحلیل سیاست چین در حوزه دریایی دریای جنوب پرداخته شده است، هم چنین سعی شده است از شواهد و دادههای کمی تجربی در بررسی مساله مورد تمرکز مقاله اسفاده شود. روش پژوهش بکارگرفته شده روش تبیینی است و شواهد و داده نیز از منابع کتابخانهای استخراج شده و بکارگرفته شده است.
سیاست خارجی,چین,دریای جنوبی,واقعگرایی,منازعه
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2485.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2485_1442cca5a12a7deae327d8a39ae72f11.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
راهبردهای هستهای متفاوت ایران؛ تبیینی از دریچه واقعگرایی نئوکلاسیک
85
122
FA
امیر
نیاکوئی
0000-0001-8865-8824
دانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه گیلان
niakoee@gmail.com
عسگر
صفری
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه گیلان
khiyav2013@gmail.com
10.22124/wp.2017.2486
این مقاله از چشم انداز واقع گرایی نئوکلاسیک بر تجزیه و تحلیل راهبردهای ایران در زمینه پیش برد برنامه هستهای پس از 1382، پرداخته است و این گونه توضیح میدهد که بررسی راهبردهای هستهای ایران در طول دوره زمانی 1382 تا 1395 حاکی از تغییر و نوسان در این راهبردها است و با توجه به این که در طول این دوره زمانی راهبرد یکسانی در پیش برد برنامه هستهای ایران وجود نداشته است، به طور مشخص هدف این مقاله بررسی علل و متغیرهای تأثیرگذار در راهبردهای هستهای متفاوت ایران و پاسخگویی به این پرسش است که: چه عواملی باعث تغییر در راهبرد هستهای ایران در طول سالهای مذکور شده و چگونه میتوان این تغییر در راهبرد هستهای ایران را تبیین نمود؟ یافتههای پژوهش حاکی از آن است که نوع راهبرد و رفتاری که ایران در قبال موضوع هستهای اتخاذ کرده است آمیزهای از تعامل عوامل بیرونی (نظام بینالملل) و عوامل داخلی (ساختار و قدرت داخلی و نوع ادراک نخبگان تصمیمگیرنده سیاست خارجی ایران) بوده است. در دوره زمانی 1382 تا 1395 هرکدام از دولتها با توجه به ظرفیتهای داخلی و برداشتهای خود، فشارهای ساختاری نظام بینالملل را ترجمه کرده و به آن پاسخ دادهاند. روش پژوهش در این مقاله توصیفی- تحلیلی است.
سیاست خارجی,راهبرد هستهای,تغییر,رئالیسم نئوکلاسیک,ساختار داخلی,برداشت نخبگان
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2486.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2486_5f0cfa425f0e8c5c0f8dcb033a616a42.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
دونالد ترامپ و میراث سیاست واقع گرایانه اوباما در خاورمیانه
123
153
FA
فرزاد
محمدزاده ابراهیمی
دانشجوی دکتری تخصصی علوم و تحقیقات تهران(اصفهان)
farzad_ebrahimi2003@yahoo.com
محمدرضا
ملکی
استادیار گروه حقوق و علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی، واحد کرج، کرج، ایران
mrmaleki24@mail.com
سعید
وثوقی
استادیار گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه اصفهان
svosoughi174@mail.com
10.22124/wp.2017.2487
این مقاله بر میراث سیاست خارجی اوباما در خاورمیانه برای دونالد ترامپ رئیس جمهوری جدید ایالات متحده متمرکز شده است. با روی کارآمدن باراک اوباما که با وعده تغییر برمسند ریاست جمهوری ایالات متحده تکیه وجهت گیری سیاست خارجی این کشور را متحول کرد، بحث، گمانه زنی و انتقادات درباره دکترین و اصول سیاست خارجی امریکا روندصعودی به خودگرفت و نظرات مختلفی دراین راستا ارائه شد. برخی تحلیلگران سیاست خارجی دولت اوباما را سردرگم، فاقد جهت گیری فکری یا ایدئولوژیکی خاصی دانسته و او را درتصمیم گیری ضعیف و مردد قلمدادکردند. درمقابل، برخی سیاست خارجی دولت اوباما را عملگرایانه وبرخی واقعگرایانه ارزیابی میکنند. برجستهترین میراث سیاست خارجی اوباما تغییرجهت گیری راهبردی امریکا از خاورمیانه به شرق دور ومعطوف کردن توجه و منابع ایالات متحده به سمت آسیا اقیانوسیه بود. کدام رویکرد نظری روابط بین الملل تحلیل و تبیین مناسبی از سیاست خارجی ایالات متحده دردوره اوباما و علت این تغییرجهت گیری ارائه میدهد؟ پژوهش حاضر درتلاش است با بهره گیری از روش تحلیلی تبیینی، نشان دهد اگر سیاست خارجی دولت اوباما از زاویه نظریات روابط بین الملل موردبررسی قرارگیرد نمیتوان نزدیکی اصول سیاست خارجی او به نظریه واقعگرایی را ازنظر دورداشت. دراین راستا پس ازبررسی نظریه واقعگرایی، میتوان نشان دادکه چگونه سخنان، اقدامات و سیاستهای اوباما نشان دهنده اصول واقعگرایی سیاسی وبه تبع آن میراثی است که برای جانشین خود برجای گذارده است.
واقعگرایی سیاسی,ایالات متحده,سیاست خارجی اوباما,دکترین ترامپ
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2487.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2487_3731cd8f7e7375c295f053d50ce6c95e.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
چشم انداز اتحاد دو کره در سایه شکاف های اقتصادی و فرهنگی
155
187
FA
محمد حسن
شیخ الاسلامی
استادیار دانشکده روابط بین الملل وزارت امور خارجه
حسین
شاه مرادی
0000-0001-5035-8666
کارشناس ارشد مطالعات آسیای شرقی، دانشکده روابط بین الملل وزارت امورخارجه
shahmoradi.hossein@gmail.com
10.22124/wp.2017.2488
شبه جزیره کره به عنوان سرزمینی کهن و استراتژیک جایگاه یکی از پیچیدهترین و دشوارترین معماهای صحنه بین الملل است. به شکلی که بحران هستهای کره شمالی و دوپارگی شبه جزیره نه تنها مردمان آن سرزمین، بلکه معادلات قدرت در منطقه را نیز تحت تأثیر خود قرار داده است. هرچه زمان بیشتری از این جدایی میگذرد، تفاوتها در دوسوی شبه جزیره هم بیشتر میشود و به تبع آن وحدت مجدد دو کره که آرزوی دیرین مردم آن سرزمین است نیز پیچیدهتر و سختتر میگردد. در مباحث مرتبط با اتحاد مجدد دو کره، ابعاد اقتصادی و فرهنگی شدیداً حیاتی و چالش برانگیز خواهند بود، به طوری که انتظار میرود با وقوع چنین رخدادی، کره متحد بیش از پیش در معادلات اقتصادی و فرهنگی منطقه و جهان تأثیر گذار باشد. از یک سو، کره جنوبی به رغم برخورداری از قدرت اقتصادی، به تنهایی توان مدیریت و پرداخت هزینههای وحدت را نخواهد داشت و همچون توسعه اقتصادی در بخش جنوبی شبه جزیره، کره متحد نیز برای توسعه به کمکهای بین المللی نیاز مبرم خواهد داشت. در بعد فرهنگی نیز، اتحاد موفقیت آمیز دو کشور پیش از هرچیز، مستلزم درک مردمان دو سوی شبه جزیره از تفاوتهای ناشی از هفت دهه جدایی است. دولت کره متحد با چالشهای فرهنگی بسیاری دست و پنجه نرم خواهد کرد و یکی از مهمترین کارکردهای فرهنگی آن، اصلاح ذهنیت مردمان بخش شمالی از باورهایی است که بر مبنای محوریت شخصیت کیم ایل سونگ و سپس فرزند و نوهاش شکل گرفتهاند.
اتحاد,اقتصاد,فرهنگ,کره شمالی,کره جنوبی
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2488.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2488_267288bffadce140e6574925395ccf57.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
بازسازی ائتلاف های آمریکا در حوزه عربی خلیج فارس
185
210
FA
سید علی
منوری
استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه خوارزمی
s.a.monavari@khu.ac.ir
بنفشه
رستمی
کارشناسی ارشد، دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی
banafshe.rostami@gmail.com
10.22124/wp.2017.2489
یکی از تحولات اساسی در امنیت منطقهای خلیج فارس در شرایط کنونی، میل به ائتلاف و اتحاد کشورهای عربی منطقه با ایالات متحده آمریکا به منظور مدیریت بحرانهای امنیتی منطقه خاورمیانه بویژه سوریه و یمن است. همکاریهای آمریکا و کشورهای عربی خلیج فارس در شرایطی است که پیش از این در دوران اوباما، ایالات متحده به منظور رقابت با چین، استراتژی چرخش به سمت پاسیفیک در پیش گرفته بود و پیوندهای استراتژیک خود را با کشورهای عربی حوزه خلیج فارس به حداقل رسانده بود. پژوهش حاضر با استفاده از روش تبیینی- توصیفی به دنبال پاسخگویی به این سؤال است که بحرانهای سوریه و یمن و نقش ایران به عنوان تهدید مشترک، چگونه منجر به بازسازی اتحاد و ائتلاف کشورهای عربی خلیج فارس و ایالات متحده خواهد شد؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که سه عامل نقش برجسته ایران درتحولات منطقه پس از روی کار آمدن دولت شیعی در عراق ، حضور روسیه در تحولات امنیتی خاورمیانه و خلیج فارس و منافع مشترک آمریکا و کشورهای عربی در مبارزه با تروریسم میتواند در تقویت همکاریها و اتحاد آنها برای حل و فصل منازعات منطقهای مؤثر باشد.
نظم منطقهای,بحرانهای امنیتی,موازنه تهدید,اتحاد امنیتی
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2489.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2489_6514f06ae376246d1c7cba5eeeb3bb8a.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
تبیین جنبشهای عربی بر مبنای مدل حکمرانی خوب
215
239
FA
محمد جواد
هراتی
دانشیار دانشگاه بوعلی سینا همدان
mjharaty@yahoo.com
علی
آزرمی
دانشجوی دکتری علوم سیاسی دانشگاه اصفهان
مرتضی
باغیان
دانش آموخته دکتری علوم سیاسی دانشگاه تهران
10.22124/wp.2017.2490
خیزشهای مردمی که از آغاز سال 2011 میلادی در تعدادی از کشورهای عربی منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا رخداد، بسیاری از تحلیلگران و پژوهشگران سیاسی را با این دو پرسش مهم مواجه نموده است که ماهیت و ویژگی بنیادی این جنبشها چیست؟ و عمدهترین علل این تحولات سیاسی کدام است. پس از آن تبیینها و تحلیلهای مختلفی پیرامون این تحولات مطرح شد و مجامع مختلفی به علل این تحولات پرداختند. در این میان ارزیابی نهادهای بین المللی و بویژه بانک جهانی از علل این تحولات اهمیت دارد و موضوع درخور توجه برای پژوهش است. سئوال پژوهش حاضر این است که از نظر نهادهای بین المللی و بصورت مشخص بانک جهانی علل اصلی تحولات سیاسی در کشورهای عربی چیست. نگارندگان بر این باورند که نهادهای مذکور، تحولات سیاسی در کشورهای عربی را در قالب مدل «حکمرانی خوب» تحلیل و تبیین نموده و جنبشهای مذکور درخاورمیانه را به ضعف این مدل از حکمرانی در کشورهای مورد بحث ارتباط دادهاند. بر این اساس پژوهش حاضر در تلاش است تا در قالب چهارچوب مفهومی مذکور و با رویکردی نوآورانه به تبین علل انقلابهای عربی بپردازد. اگرچه تحلیل مذکور به عنوان تحلیی یک جانبه، دارای نواقصی است و برخی مؤلفههای مهم در تحولات این کشورها را در نظر نگرفته است.
جنبشهای عربی,بانک جهانی,حکمرانی خوب,حکومتهای خودکامه
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2490.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2490_3feb819daa00a534ffbcfd46b3c00c5e.pdf
دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)
سیاست جهانی
2383-0123
2538-4899
6
2
2017
08
23
هویت یهود و تکوین موجودیت سیاسی اسرائیل
241
271
FA
حامد
فقیه زاده گرجی
دانشجوی دکتری گروه علوم سیاسی و روابط بین الملل دانشگاه تربیت مدرس
hamed_gorji@hotmail.com
محسن
اسلامی
0000-0003-4733-3497
استادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه تربیت مدرس
eslami.m@modares.ac.ir
10.22124/wp.2017.2491
<span style="font-family: 'B Nazanin';"> این مقاله با پرداختن به عناصر شکل دهنده هویت یهودیان اسرائیلی و رژیم اسرائیل به دنبال آن است که امکان بروز تغییرات در رفتارهای این واحد سیاسی را نسبت به دگرهایش بررسی کند. سوالی که بررسی شده است این است که موجودیت اسرائیل ریشه در کدام عناصر هویتی دارد و آیا امکان تحول در نگرش و رفتار اسرائیل محتمل است؟ فرضیه این مقاله اینگونه مطرح شده که اسطوره های هویت ساز دینی و نژادی در طی تاریخ در برسازی اسرائیل دخیل بوده و رفتار اسرائیل را شکل داده است، لیکن تجاربی موجب شده که در درون جامعه اسرائیل تمایلاتی در جهت تغییر شکل بگیرد. اما در عمل تغییر اساسی در مواضع اسرائیل دیده نشده است. نگاه مختصر تاریخی و توجه به " دگر" های برساخته شده ناشی از مواضع خاص هویتی اسرائیل و چگونگی واکنش اسرائیل به آنها از نکات مورد بررسی این مقاله است. این مهم مورد تأکید قرار گرفت که برساخته شدن هویت اسرائیل و دگرهای آن با توجه به محیط خاص امنیتی که اسرائیل در آن محصور است، رفتار خاصی را برای اسرائیل رقم می زند که تأثیرات و عواقب خاصی را بر جای نهاده است. از طرفی تجارب زیستن در این محیط و نیز تأثیرات اندیشه های جدید علی رغم در حاشیه ماندگی ، ممکن است بتواند در مواضع سنتی اسرائیل تأثیر بر جای گذارد که در این صورت در رفتار و سیاست خارجی این رژیم نمود می </span><span style="font-family: 'B Nazanin';">یابد</span><span style="font-family: Arial, sans-serif;">. </span>روش تحقیق این مقاله توصیفی، تحلیلی و تاریخی است و روش جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای است.
هویت,یهودیت,رزیم صهیونیستی,بنیادگرایی یهودی,سازه انگاری
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2491.html
https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2491_ab6abfff45b8735012e7d4111ebdb781.pdf