دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522NATO Security Policy Making In Management Regional Crisisسیاستگذاری امنیتی ناتو در مدیریت بحرانهای منطقهای713739FAعباسمصلی نژادJournal Article20150628Strategic Policy making for security pacts are undergoing constant changes. The structure of international system as well as the form and position of actors in the world politics play a key role in the ways and means of the big powers' strategic action. Regarding indications as such, emphasis can be put on the issue that in the post cold war era the North Atlantic Treaty Organization has attempted to harmonize a great spectrum of actors with its security objectives and on the other hand prepare grounds for strategic cooperation in dealing with regional crises. Indications of NATO security decision making in the regional crises can be taken into consideration within the framework of humanitarian actions as well as measures taken for countering terrorism. <br />This article attempts to determine procedures adopted by NATO in its security and strategic policy making in various geographical areas. The United States is making its best to design a new course of strategic and security policy making based on which it can prepare necessary grounds for controlling the regions with geopolitical significance and favorability. The crisis management model has been adopted in areas where the US and Europe's strategic and regional interests have been involved. Thereby, the geopolitical area of the crisis management should be recognized as to be the regions with strategic significance for big powers' interests.سیاستگذاری راهبردی پیمانهای امنیتی همواره در حال تغییر و دگرگونی است. ساختار نظام بینالملل و چگونگی آرایش بازیگران در سیاست جهانی نقش موثری در سازوکارهای کنش راهبردی قدرتهای بزرگ داشته است. با توجه به چنین نشانههایی میتوان بر این موضوع تاکید داشت که پیمان آتلانتیک شمالی در سالهای بعد از جنگ سرد از یکسو تلاش داشته تا طیف گستردهای از بازیگران را با اهداف امنیتی خود هماهنگ کند و از سوی دیگر زمینههای مشارکت راهبردی در فرایند بحرانهای منطقهای را ایجاد کند. نشانههای سیاستگذاری امنیتی ناتو در بحرانهای منطقهای را میتوان در چارچوب اقدامات بشردوستانه و مقابله با تروریسم مورد ملاحظه قرار داد. <br />در این مقاله تلاش میشود تا روندهای سیاستگذاری راهبردی و امنیتی ناتو در حوزههای مختلف جغرافیایی تبیین شود. ایالات متحده تلاش دارد روند جدیدی از سیاستگذاری امنیتی و راهبردی را طراحی کند تا براساس آن زمینههای لازم برای کنترل مناطقی را فراهم سازد که از اهمیت و مطلوبیت ژئوپلیتیکی برخوردار است. الگوی مدیریت بحران در حوزههایی انجام گرفته که منافع راهبردی و منطقهای آمریکا و سایر کشورهای اروپایی در آن درگیر بوده است. بنابراین حوزه ژئوپلیتیکی مدیریت بحران را باید در مناطقی دانست که برای منافع قدرتهای فرادست از اهمیت راهبردی برخوردار است.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_739_cb152aea7ceefd28e92799820bcfaa93.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522The Examination of Security Crises in Iraq and Syria In light of Theories of Securityبررسی بحران های عراق و سوریه در پرتو نظریه های امنیتی95115740FAسید امیرنیاکوییJournal Article20150628Traditionally, peace and security have been among the most important topics in International Relations and competing approaches have been put forward for achieving them. Meanwhile, it must be noted that peace and security have been challenged in different regions by various factors so that different mechanisms have been pursued for maintaining peace and security. The present paper is going to explore the security challenges in Iraq after Saddam and Syria after Arab spring in light of security theories. The findings of the paper demonstrate that in both countries, a combination of internal and external challenges threat national security. It seems that the weakness of social and political coherence combined with increasing interventions of regional and global powers have complicated security situation in these countries.صلح و امنیت از دیرباز در زمره مهمترین موضوعات در عرصه روابط بین الملل بوده و نظریات متنوعی درباره چگونگی دست یابی به آن مطرح شده است. در این میان باید توجه داشت که چالش های صلح و امنیت در مناطق مختلف جهان متفاوت است به عنوان مثال در شرایطی که اتحادیه اروپا در چارچوب امنیت دسته جمعی و وابستگی متقابل اقتصادی به عرصه پساوستفالیا پای گذارده است و چالش هایی چون تروریسم و جرایم سازمان یافته را مهم ترین چالشهای امنیتی خود تعریف می کند، ماهیت چالشهای امنیتی در مناطق دیگر جهان مانند خاورمیانه یا شاخ آفریقا کاملاً متفاوت است. این مقاله به دنبال آن است که با نگاهی اجمالی به چالش های صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه، به بررسی دقیق تر بحران های سیاسی عراق پس از سقوط صدام حسین و جنگ داخلی جاری در سوریه در پرتو نظریه های امنیتی بپردازد. بر این اساس پرسش اصلی مقاله چنین است: چالش های امنیتی در عراق پس از سقوط صدام و سوریه پس از آغاز خیزش عربی جدید چیست و در پرتو چه نظریه هایی قابل تبیین است؟ مهم ترین یافته های پژوهش حاکی از آن است که در عراق و سوریه ترکیب پیچیده و چندلایه ای از بحرانهای امنیتی داخلی و خارجی به چشم می خورد که تاثیرات تقویت کننده ای بر یکدیگر دارند و تنها با بهره گیری از رویکردهای تلفیقی قابل تبیین هستند.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_740_98aa24fce3cc857f4930935b41a4ec39.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522The Impact of International Politics on International Regimes (The Critical Analysisتاثیر سیاست بین الملل بر رژیم های بین المللی؛ بررسی انتقادی N.P.T3363741FAارسلانقربانیتاج الدینصالحیانJournal Article20150628Despite some advancement in some fields, international right has not been successful in some other fields. The international regimes falls on the unsuccessful group and the international rights has not developed evenly. International regimes include principles, norms, rules and procedures of decision-making which appears as conventions, treaties, contracts and statements. From among them, international security regimes have been developed slowly. It can be mentioned that Nuclear Proliferation Treaty (N.P.T) lies at the core of international security regimes. In this study we assume that this treaty is a discriminating treaty which is under the domination of world powers, and exerts unfair rights and commitments among the countries with nuclear technology and the countries without. A realistic investigation of N.P.T and the procedure that the countries with nuclear weapon follow show that the transition of nuclear knowledge from to the countries which do not have it lies at the very core of the goals of the treaty which is nonproliferation of nuclear weapons. The countries with nuclear technology try to keep this technology for themselves, and prevent other countries from native nuclear technology. The investigation of The Treaty, the production of nuclear bank, and the behavior toward Iran's nuclear issue prove this matter truly.حقوق بین الملل برخلاف پیشرفتهایی که در بخشی از حوزه ها داشته است در برخی حیطه ها موفق عمل نکرده است. رژیم های بین المللی جزو مقولاتی است که حقوق بینالملل به طور یکسانی در آن پیشرفت نداشته است. رژیم های بین المللی دربرگیرندۀ اصول، هنجارها، قواعد و رویه های تصمیم گیری است که به صورت کنوانسیون، معاهدۀ، قرارداد، قطعنامه ها و اعلامیه ها متجلی می شود. از جمله مواردی که پیشرفت در آن به کندی صورت گرفته است رژیم های بین المللی امنیتی است. شاید بتوان گفت معاهده منع و گسترش سلاحهای هسته ای (N.P.T) در مرکز رژیمهای بین المللی امنیتی قرار دارد. فرضیه ما در این مقاله این است که این رژیم تحت تاثیر سیاست بین المللی بر معاهده ای تبعیض آمیز استوار است که حقوق و تعهدات نابرابری را بین دو گروه از کشورهای دارای سلاح های هسته ای و کشورهای فاقد سلاح های هسته ای ایجاد کرده است. بررسی واقع بینانه مفاد معاهده ان پی تی و رویه دولتهای دارنده سلاح های هستهای نشان می دهد که انتقال دانش هسته ای به کشورهای غیر دارنده، تابعی از هدف اصلی معاهده یعنی عدم گسترش سلاح هسته ای است. به طوری که کشورهای دارا همچنان در پی آن هستند که مزیت نابرابر تملک بر سلاح های هسته ای را جلوه ای حقوقی داده و و این امتیاز یعنی داشتن فن آوری هسته ای را برای خود حفظ کنند و اجازه ندهند دیگران به فن آوری بومی هسته ای دست یازند. بررسی مفاد ان پی تی، به وجود آوردن بانک سوخت هسته ای و نوع برخورد با مسالۀ هسته ای جمهوری اسلامی ایران به خوبی موید این امر است.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_741_456420a5f155005834a7db43e30d8e1e.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522The Rise of China in Latin America, from Economic - Political Interests to Finding a Strategic Balanceخیزش چین در آمریکای لاتین؛ از منافع اقتصادی سیاسی تا توازن یابی استراتژیک175203742FAآرشبیدالله خانیJournal Article20150628Nowadays, China's rise into the powerful countries international system is an undeniable fact. China has been able to convert its rising power into international influence. China’s interest in Latin America is a fairly new phenomenon that has developed over the past ten years, a region over which the United States exercised real political and economic hegemony. a region called Backyard America. Some of the reasons that China’s involvement in the region could pose for increasing of powerful and Maximize penetration against U.S According to America's influence Increase in East asia. This paper argument about the china influence in Latin America according to economic - political factors and balance of power with America..صعود مسالمت آمیز چین به جرگه کشورهای مطرح نظام بین الملل به یک واقعیت غیرقابل انکار تبدیل شده است. تبدیل شدن چین به قدرت منطقه ای و بین المللی ظرفیتهای حضور و نفوذ بین المللی این کشور را در مناطق مختلف جهان فراهم کرده است. از مهم ترین مناطقی که نفوذ رو به رشد چین در آن به چشم می خورد، منطقه راهبردی آمریکای لاتین است که به حیاط خلوت آمریکا مشهور است. بخشی از دلایل حضور چین در این منطقه بر اساس توازن یابی و بیشینه کردن قدرت و نفوذ خود در برابر آمریکا و در پاسخ به حضور این کشور در منطقه آسیای جنوب شرقی است. بر همین اساس مقاله حاضر عمده ترین دلایل حضور چین در منطقه آمریکای لاتین را عوامل اقتصادی، سیاسی و موازنه قوا با آمریکا ذکر می کند و به تشریح این دلایل خواهد پرداخت.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_742_1f5151ab2ce76e31f08946ff5e615120.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522Strategic Norms and the Process of Global Security Buildingهنجارهای راهبردی و فرآیند سازماندهی امنیت جهانی6594743FAزهرهپوستینچیJournal Article20150628Security Norms is a section of Institutionalism and Expanding of International Regimes in global System. Generally The countries who have ability, for regional and international power, attempts for global security norms, like as arms control and disarmament. This process shows that globalization and global Security depends on Economic, Ecologic, communicative and asymmetrical action. <br />The process of power unitarily needs Cohesion, consolidation and security norms the forming of global security need common goals among the regional and international Actors. Normative consolidation depends on compromising policy in this process the security policy needs cooperative and coexistence policy. <br />Barnet in his security approaches emphasized on the complexity of power. In this process each state need common interest and responsibility mutual So, Each form of Security Building in post-cold war Era, need some flexibility for International cooperation. This process needs promotion of Security consolidation. The main question of this article is about “the role of International norms on the process of security building.” The Hypothesis of article is about “the role of states and international institution on global security, because this process need to form security complexity diversity of power”.هنجارهای امنیتی بخش اجتنابناپذیری از فرآیند نهادگرایی و گسترش رژیمهای بینالمللی در نظام جهانی محسوب میشود. کشورهایی که از قابلیت لازم برای اثرگذاری در محیط منطقهای و بینالمللی برخوردارند، عموماً تلاش میکنند تا اهداف راهبردی خود را از طریق هنجارهای امنیتی، خلع سلاح و کنترل تسلیحات پیگیری کنند. این امر بیانگر آن است که جهانیشدن میتواند فرایندهای سیاسی، اقتصاد و راهبردی یکسان و اثرگذار در نظام جهانی را ایجاد کند. <br />روندهای یکپارچهسازی قدرت در سیاست جهانی از طریق ایجاد همبستگی بین هنجارهای امنیتی امکانپذیر است. در این فرآیند، یکی از شاخصهای اصلی جهانیشدن را باید تنوع بازیگرانی دانست که اهداف مشترکی را پیگیری میکنند. در چنین فرایندی لازم است تا نشانههایی از همبستگی هنجاری بین بازیگران ایجاد شود. همبستگی هنجاری مربوط به شرایطی است که زمینههای لازم برای تغییر مسالمتآمیز هنجارها بهوجود آید. بیان چنین مفهومی به معنای آن است که اولاً هنجارهای امنیتی همبسته بین بازیگران منطقهای و بینالمللی ایجاد شود؛ ثانیاً فرایند تغییر معادله امنیتی با نگرش هنجاری، ماهیت مسالمتآمیز داشته باشد. <br />براساس نگرش بارنت، همبستگی هنجاری در شرایطی ایجاد میشود که دولتها بتوانند در مجموعهای از مناسبات اجتماعی درگیر شوند که در قالب مولفههای معطوف به «همبود شناخت» سازماندهی میشود. این امر بیانگر آن است که گاهی همبود دولتها روابط مسالمتآمیز ایجاد میکند و گاهی به تضادهای راهبردی منجر میشود. در این مقاله تلاش میشود تا روندهای امنیتسازی در محیط منطقهای و سیاست بینالملل براساس نظریه هنجاری تبیین شود. پرسش اصلی مقاله بر این است که «هنجارهای بینالمللی چه تاثیری بر فرآیند امنیتسازی در امنیت جهانی دارند؟» فرضیه مقاله این است که: «بازیگران و نهادهای جهانی از طریق هنجارهای مشترک و «مجموعه امنیتی» قادر به سازماندهی روندهای امنیت جهانی هستند.»https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_743_743c6f2c3dd3e19be1b9effa0d843e50.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522Reparation Programs of Transitional Societiesبرنامه های جبران خسارت جوامع انتقالی117151744FAمهینسبحانیمحمدحسینرمضانی قوام آبادیJournal Article20150628It is a general principle of international law that any breach of an engagement involves an obligation to make reparation .Thus, there is the obligation to make reparation in case of breach of human rights obligations of states to human beings as well. It is assumed that gross and systematic human rights violations as well as other human rights violations oblige states to provide reparations to the victims. The aim of this paper is to examine the right to remedy and forms of reparation in human rights violations and evaluate its fulfillment on gross and systematic human rights violations in transitional societies. Due to problems in the fulfillment of the right to remedy for victims in transitional societies, it has been used the administrative mechanism as reparation program. The main Thesis is that reparation in reparation program differs from reparation in international responsibility system.این یک اصل کلی حقوق بین الملل است که هر نقض تعهدی منجر به تعهد به جبران خسارت می شود. بنابراین تعهد به جبران خسارت در صورت نقض تعهدات حقوق بشری دولت ها نسبت به افراد بشر نیز وجود دارد. این فرض وجود دارد که تخلّف های سنگین و سازمان یافتۀ حقوق بشری همانند سایر تخلّف های حقوق بشری دولت ها را متعهد به جبران خسارت از قربانیان می نماید. در این نوشتار قصد بر آن است که ضمن بررسی حق بر جبران خسارت و اشکال تحقق آن در تخلّف های حقوق بشری، امکان تحقق آن در تخلّف های سنگین و سازمان یافته حقوق بشری در جوامع انتقالی مورد ارزیابی قرار گیرد. از آن جا که در این جوامع به دلیل مشکلات موجود در راه تحقق حق بر جبران خسارت قربانیان از سازوکاری غیرقضایی با عنوان برنامۀ جبران خسارت استفاده میشود. مدعای محوری آن است که جبران خسارت در برنامه های جبران خسارت متفاوت از جبران خسارت در نظام مسئولیت بین المللی است.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_744_76bedf3bc435857d6fad1e2ceff480c3.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01232120130522Geopolitics Analysis of Confronting the U.S and Russia in the Arcticتحلیل ژئوپلیتیکی رویارویی ایالات متحده و روسیه در قطب شمال153174745FAسجادکریمی پاشاکی0000-0001-6213-6016روح اللهمنعممحمدصادقییحیی پورJournal Article20150628A big impact emerged in the global ecology after industrial revolution and growing trend of societies toward the industrialization and increasing population, Occurrence of two world wars, and failures in efforts to resolve the two wars, efforts of superpowers for increasing military capabilities through the deterrent weapons. These significant climate changes, especially in recent years, have led governments to focus on the environment, and special international regimes were developed around the prevention of global warming. <br />Realistic approach on climate phenomena is new issue that regarding the impact of climate on policy, represents a new chapter of the knowledge of geopolitics. Increasing technology and impact of Human interaction on climate change have a major impact on global warming and consequently melting Arctic ice. In addition, ecological changes, boundaries Changes, and Underwater neighboring country of these areas, has provided access and mining of vast resources of fossil fuels in the Arctic. This realistic approach with analyzing the importance of climatechange on Arctic and effects of these changes on marginal countries of the pole, especially United States and Russia, say that the Arctic will have ability to change the geopolitical balance.پس از انقلاب صنعتی و روند رو به رشد جوامع به سمت صنعتی شدن و نیز افزایش جمعیت، بروز دو جنگ جهانی و نیز تلاش ها برای رفع خرابی های این دو جنگ و پس از آن جنگ سرد و تلاش ابرقدرت ها برای افزایش توانمندی نظامی از طریق تولیدات سلاح های بازدارنده، تاثیرات شگرفی در فرایند بوم شناسی جهانی رخ داده است. این تغییرات محسوس اقلیمی به خصوص در سالهای اخیر باعث شده دولت ها توجه بیشتری بر محیط زیست خود داشته باشند و رژیم های بین المللی خاصی پیرامون جلوگیری از گرم شدن زمین منظور نمایند. رهیافت واقع بینانه بر پدیده های آب و هوایی، موضوعی جدید است که با توجه به تاثیر اقلیم بر سیاست، فصل نوینی از مطالعات دانش ژئوپلیتیک را رقم زده است. از آنجایی که رشد فزاینده فناوری و تاثیر فعل و انفعالات انسانی بر تغییرات آب و هوایی، تاثیر عمده ای بر گرم شدن کره زمین و به تبع آن آب شدن یخ های قطب شمال گذارده است از این رو علاوه بر تغیرات بوم شناسی، تغییر مرزها، زیر آب رفتن <br />خشکی های کشورهای همجوار این منطقه و نیز امکان دسترسی و استخراج منابع عظیم سوخت های فسیلی قطب شمال را فراهم ساخته است. این نوشتار با نگرشی واقع بینانه با بررسی اهمیت تغییرات اقلیمی بر قطب شمال ضمن بررسی تاثیرات این تغییرات به وضعیت کشورهای حاشیه قطب به ویژه استراتژی ایالات متحده و روسیه در این منطقه می پردازد و بیان می کند که قطب شمال در آینده توانایی تغییر در توازن ژئوپلیتیکی این کشورها را خواهد داشت.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_745_5fd32e9d9fc8589b707861e716f0fa4b.pdf