دانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141207تسری رقابتهای ژئوپلیتیکی به تضادهای هویتی در خاورمیانه7341FAعباسمصلی نژاداستاد گروه علوم سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20141010چکیده
تحولات اجتماعی در کشورهای حوزه خلیجفارس، آسیای جنوب غربی، شرق مدیترانه و شمال آفریقا بهعنوان اصلیترین نشانه دگرگونی در ساختار اجتماعی، سیاسی و راهبردی کشورها تلقی میشود. این منطقه بهعنوان «منطقه کمربند شکننده» در اندیشه "سائول کوهن" شناخته میشود. دگرگونیهای اجتماعی در این حوزه جغرافیایی نهتنها منجر به تصاعد بحران و جابهجایی قدرت شده، بلکه زمینههای لازم برای تبدیل رقابت سیاسی به منازعه اجتماعی و جنگ داخلی را به وجود آورده است. علت اصلی تصاعد بحران در خاورمیانه را میتوان تبدیل رقابتهای ژئوپلیتیکی به تضادهای هویتی دانست. تحولات سیاسی خاورمیانه در سالهای بعد از جنگ سرد تحت تاثیر ظهور پدیده هویتگرایی سیاسی و ایدئولوژیک قرار گرفته است. کشورهای خاورمیانه به دلیل تضادهای تاریخی گذشته بار دیگر در معرض جدالهای امنیتی قرار گرفتهاند. در این مقاله تلاش شده تا نقش رقابتهای هویتی و ایدئولوژیک در روند رادیکالیزه شدن تحولات سیاسی و امنیتی خاورمیانه مورد بررسی قرار گیرد. به طور کلی، رادیکالیزه شدن خاورمیانه تابعی از نقشآفرینی گروههای هویتی، سیاسی و امنیتی تلقی میشود. رقابتهای ایران، ترکیه و عربستان را میتوان در فضای تضادهای هویتی و ایدئولوژیک خاورمیانه مشاهده نمود. بحران یمن، مصر، عراق و سوریه انعکاس تضادهای هویتی است که آثار خود را در تضادهای امنیت منطقهای متبلور ساخته است. هر یک از بازیگران منطقهای و قدرتهای بزرگ، رقابتهای ژئوپلیتیکی خود را از طریق بازتولید مفاهیم و تحرک گروههای ایدئولوژیک دنبال میکنند.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_1_df9286f7bf7a237f1ac9ad7ce007b078.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122چالش های اجتماعی دولت سازی مدرن در افغانستان37632FAخلیل الهسردارنیادانشیار گروه علوم سیاسی دانشگاه شیرازسید مهدیحسینیکارشناسی ارشد مطالعات منطقه ای دانشگاه شیرازJournal Article20150430چکیده
شواهد تاریخی تجربی حاکی از آن هستند که روند دولت سازی در کشورهای جهان سوم و در حال توسعه عمدتاً بهصورت موفقیتآمیزی طی نشده است و با بحرانهای مهمی همچون: بحران هویت، مشروعیت، ملتسازی و در نهایت خشونتهای قومی و مذهبی مواجه بودهاست. در این تحقیق، مسئله یا سؤال آن است که موانع یا چالشهای اجتماعی مهم فراروی دولت سازی در افغانستان کنونی چه بودهاند؟ فرضیه تحقیق آن است که شکافهای قومی نژادی و بحران هویت و خشونتهای ناشی از این شکافهای فعال و ریشهدار، نقش آفرینی مخرب طالبانیسم و فرقه گرائی متعصبانه و کج اندیشانه این جریان، فقر فرهنگی و سنتی بودن شدید جامعه از جمله چالش ها یا موانع مهم دولت سازی فراگیر در افغانستان بوده اند. در این تحقیق، مسئله یاد شده در چارچوب نظریه دولت شکننده با روش تبیین علی جامعه شناختی مورد بررسی قرار گرفته است. از یک سده پیش تاکنون، شواهد تاریخی نشان از آن دارند که شکاف های قومی مذهبی و بحران هویت ناشی از آن، به مثابه مانع و چالش مهم در مقابل دولت سازی فراگیر در این کشور عمل کرده اند و بحران در انتخابات اخیر ریاست جمهوری نیز در این راستا قابل تحلیل است. https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_2_280e17cbf4aca97108fccab0f45e7716.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122امنیت ملی و توسعه پایدار: پارادایم پساواشنگتنی و حکمروائی خوب65943FAعلی اکبرجعفریاستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه مازندرانوحیدذوالفقاریدانشجوی دکتری دانشگاه مونیخ آلمانJournal Article20150430چکیده
حکمروائی خوب یک اصطلاح غیرمتعیّن است که به اقتضای بستر تفسیر میگردد. این اصطلاح با هدف توسعه مردمسالاری و مساوات، هم دارای ابزارهای وسیعتر و هم اهداف گستردهتر است. این نوع حکمروائی و توسعه پایدار، دو مفهومی هستند که به یکدیگر مرتبطاند و اگرچه حکمروائی خوب، توسعه پایدار را ضمانت نمیکند، اما فقدان آن، تحدید و مانعی برای توسعه پایدار میشود. از سوی دیگر، امنیت، شرایط و بسترهای تحقق این دو هدف والا را فراهم میکند و منجر به تأثیرات زیادی بر یکدیگر میشود. بنابراین، با مفروض گرفتن این ادعا که حکمروائی خوب، توسعه پایدار و امنیت ملّی بر اساس ترسیم خطوط وابستگی متقابل، کناکنش همبسته، تعاملگرا، عقلانیت ارتباطی و راهگشا موجب پیشرفت هر واحد سیاسیِ درحال توسعه میباشد، اهتمام این مقاله بر تحلیل چیستی و چرایی این پدیده است. https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_3_0496218ab02aa6b4ce267b203b00f9f8.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122روابط ایران و ترکیه در سازمان همکاری اسلامی1249511FAاحمدجانسیزاستادیار گروه علوم سیاسی دانشگاه گیلانامیر رضااحمدی خویدانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه گیلانJournal Article20150503چکیده <br />سازمان همکاری اسلامی، از سازمانهای فرا منطقهای اسلامی است که از ابتدای تشکیل، موجد برخی از مواضع مستقل از سوی کشورهای اسلامی در قبال مسائل بینالملل و جهان اسلام بوده است. این سازمان که از ابتدا با هدف حمایت از ملت فلسطین اعلام موجودیت نمود، به تدریج با افزایش اعضای آن مسائل جدید و موضوعهای مهمی را در دستور کار خود قرارداد. هدف پژوهش حاضر، بررسی نقش قدرت محور ترکیه و ایران در تعیین رویکردهای سازمان در قبال مسائل مهم کشورهای اسلامی و نیز رقابت دو کشور در این فرآیندها است . شایانذکر است که نقش محور ترکیه و ایران در این سازمان بعد از روی کار آمدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه و افزایش توجه آن دولت به مسائل جهان اسلام و خاورمیانه مورد بررسی قرار میگیرد. فرض پژوهش ذیل بر این است که در عرصه سیاست منطقهای در خاورمیانه یکی از حوزههای قدرت نمایی دو کشور صحنه سیاسی سازمان فوق است که بر روابط دوجانبه دو کشور و ساختار امنیتی منطقه تأثیر میگذارد. پژوهش ذیل معتقد است بر خلاف محور ایران- عربستان در سازمان همکاریهای اسلامی که مبتنی بر رقابت صرف است محور ایران-ترکیه در آن سازمان ترکیبی از همکاری و رقابت برای کسب هژمونی منطقه ای است.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_11_fb07b2a94d5090eb616ff73574844839.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122تحلیل قلمرو حاکمیت دولت ها در ژئوپلیتیک پست مدرن15112512FAیوسفزین العابدیندانشیار جغرافیای سیاسی دانشگاه آزاد رشتزهراشیرزاددکتری جغرافیای سیاسی دانشگاه تهرانJournal Article20150503چکیده
دولتها همواره به دنبال تثبیت حاکمیت خود در قلمرو خاصی جهت تأمین امنیت ملی خود بودند که در چهارچوب مرزهای سیاسی تعریف میشد و ابعاد و محدوده آن مشخص و قابل ترسیم بود. اما، این حاکمیت با ظهور دوره پستمدرن که با برجسته شدن هویتهای محلی و سازمانهای غیردولتی (محلی شدن) و شرکتهای جهانی و چندملیتی و سازمانهای فراملی و بینالمللی (جهانی شدن) همراه است، از حالت متمرکز خود خارج شده است و به دو صورت جهانی و محلی در عرصه جهان، نمود مییابد. به این ترتیب، دولتها جهت حفظ و حراست از قلمرو جغرافیای سیاسی کشور در مواردی تحت تأثیر مسائل جهانی و در مواردی دیگر تحت تأثیر مسائل محلی هستند. در این شرایط، سازگاری و هماهنگی دولت با این دو مقوله، ادامه حیات و بقای حاکمیتها را تضمین خواهد کرد. لذا، در راستای پاسخ به این سؤال که عوامل تأثیرگذار بر قلمروی حاکمیت دولتها در دوره ژئوپلیتیک پستمدرن کدامند؟ میتوان فرض کرد که دو دسته عوامل متأثر از تحولات فروملی (محلی شدن) و فراملی (جهانی شدن) میتوانند قلمروی حاکمیت دولتها را در دوره پستمدرن متحول سازند. البته این تحول به معنای افول حکومتهای ملی و از بین رفتن مرزهای سیاسی کشورها نبوده؛ بلکه، ظهور شکل جدید و متحول دولتها با ارائه کارکرد متفاوت در اعمال حاکمیت است. لذا، هدف از ارائه مقاله حاضر تبیین ویژگیهای جدید حاکمیت دولتها در ژئوپلیتیک پستمدرن است. از این رو، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شکل جدید حاکمیت در دوره پستمدرن که در واقع شکل متفاوت از حاکمیت در دوره مدرن میباشد، با توجه به تحولات جهانی، ملی و محلی مورد تحلیل قرار خواهد گرفتhttps://interpolitics.guilan.ac.ir/article_12_7539969c616e0a94baa107466d276902.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122نئولیبرالیسم به مثابة صنعت لیتوگرافی18315313FAهادیآجیلیاستادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامهمحسنسلگیدانشجوی دکتری دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامهJournal Article20150503چکیده
این جستار کوشیده است تا با رویکرد بین رشتهای ، نئولیبرالیسم را به مثابة لیتوگرافی، صنعت نشر و سطحیکردن، به بوتة نقد بگذارد. در بعد زیباییشناسانه، لیتوگرافی، اثر هنری را از ذات تهی و راززدایی کرده و به امر اقتصادی تقلیل میدهد. در بعد اقتصادی، با اختراع پول قابل چاپ به جای سکه، قدرت انتشار و اشغال سطوح را به دلیل عدم محدویت سکههای فلزی از حیث میزان موجود در عالم خارج، بهدست آورده و ماهیتی همهگیر و توتالیتر مییابد. در امر سیاسی نیز، دولت نئولیبرال بهعنوان نظامی سراسربین و یا مکانیزم کنترل نامحسوس، آزادی را بهگونهای نامحسوس تحدید میکند. روند «سکولاریزاسیون یا عرفیکردن» روندی است که ذاتزدایی و راززدایی را خودآگاه و ناخودآگاه در دستور کار قرار داده است. این ذاتزادیی و تهیکردن محتوای خویش، قدرت «انتشار» در سطح و اشغال وسیعتر را به نئولیبرالیسم میدهد و بدینطریق، نوعی توتالیتاریسم و فراگیریِ سراسری و ذاتزدوده را به رخ میکشاند. این مقاله، با نقد بر تکنولوژیکشدن هنر، سیاست و اقتصاد، به منزلة بدیل، رویکرد بینارشتهای و بازگشت نگاه قدسی را پیشنهاد داده است. در پی این مدعای اصلی که نئولبیرالیسم، لیتوگرافیککردن فرهنگ (صنعت نشر، کپیگرایی و سطحیکردن مفاهیم در سه عرصة سیاست، هنر و اقتصاد) است، پرسش اصلی مبنی بر اینکه چه نسبتی میان نئولیبرالیسم و تکنولوژی وجود دارد، مورد مداقه و امعان نظر قرار گرفته است. نوآوری این مقاله، نشاندادن زنجیرة همپیوند سطحیشدن از خودبیگانگی در همة عرصههای حیات اجتماعی مدرن، از جمله هنر است، هنری که کسانی چون هایدگر و مکتب فرانکفورتیها آن را عامل رهایی میدانندhttps://interpolitics.guilan.ac.ir/article_13_06c43ff2489974d97732d767c01a729c.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122اقتصاد سیاسی تغییرات اقلیمی و چالش های پیش روی بازیگران اصلی20418514FAمحمدتقی زاده انصاریاستادیار مرکز پژوهش هاJournal Article20150503در تعیین سیاست کلان مرتبط با چارچوبها و راه حلهای مدیریتی و فنی در حوزه تغییرات اقلیمی، رویکرد اقتصاد سیاسی جنبه بنیادی دارد چراکه در مواجه و برخورد با این مقوله اختلافات عمیق ایدئولوژیک وجود دارد. در رویکرد جدید اقتصاد سیاسی، جهت گیری توسعه همه جانبه و کاهش فقر بصورت پایدار مورد نظر است اگرچه محدودیت در اجرا و توسعه بسیاری از پروژه ها را نیز بهدنبال داشته است. واقع گرایان تفسیر سادهای از بحثهای آمریکا و اروپا در خصوص سیاست مربوط به تغییرات آب و هوایی دارند و آن را بیشتر یک رقابت و چالش هژمونیک میدانند و معتقدند که از دیدگاه آمریکا توسعه چند جانبه امری ضروری نیست، چرا که می توان بهراحتی با اتخاذ یک تصمیم یک جانبه و به شکل قدرتی آن را به سایرین تحمیل کرد. این مقاله بیان میکند که اروپا چگونه رهبری خود را در این زمینه تثبیت کرده در حالیکه آمریکا برای تقویت رهبری خود در این بخش میتواند به قدرت خود در تأمین نفت خام و نیز حق وتو تمسک جوید. سؤال اصلی مقاله حاضر این است که آیا میتوان با دیدگاه صرفاً رئالیستی برتری آمریکا را در زمینه رهبری دیپلماسی تغییرات اقلیمی توضیح داد؟ ایده نوشتار این است که مانور دیپلماتیک اروپا - آمریکا در این بخش نمیتواند با فشار آمریکا به اروپا تغییر جهت یابد، بلکه بر اساس نگرش لیبرالیستی به ویژه نظریه وابستگی متقابل باید پذیرفت که اتحادیه اروپا نیز میتواند از برگ برنده های خوبی در خصوص پیشبرد راهبردها و راهکارهای خود در زمینه تغییرات اقلیمی برخوردار باشدhttps://interpolitics.guilan.ac.ir/article_14_dff7fa85796a59f8f36666bbcbf4f1c8.pdfدانشگاه گیلان (با مشارکت انجمن ایرانی روابط بین الملل)سیاست جهانی2383-01233320141122دیپلماسی عمومی در سیاست خارجی عربستان23420515FAعلیرضاکوهکناستادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطباییفرخندهنزاکتیکارشناسی ارشد دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه علامه طباطباییJournal Article20150503چکیده
دیپلماسی عمومی از جدیدترین روشهای سنت کهن روابط دیپلماتیک است که سعی دارد افکار نخبگان و عموم مردم جامعه هدف را در جهت منافع ملی کشور به کار گیرنده آن تحت تأثیر قرار دهد. در منطقه آسیای جنوب غربی، عربستان سعودی از مهمترین کشورهایی است که برای سیاستگذاری و تأثیرگذاری بر اذهان عمومی از دیپلماسی عمومی استفاده میکند. هدف پژوهش حاضر بررسی چگونگی استفاده عربستان از ابزار دیپلماسی عمومی برای دست یافتن به اهداف سیاست خارجی خود است. از این پژوهش در چارچوب نظریه سازهانگاری و با استفاده از روش توصیفی تحلیلی این نتیجه حاصل میشود که عربستان سعودی برای رسیدن به اهدافش در سیاست خارجی با استفاده از ابزارهای دیپلماسی عمومی خود مانند حج، وجود حرمین شریفین، مدارس مذهبی و دانشگاهها، رسانههای تصویری، که العربیه مهمترین آنهاست، و همچنین سازمانهای اجتماعی و حکومتی مانند سازمان رابط العالم الاسلامی و سازمان بینالمللی امداد اسلامی سعی داشته تا خود را به جایگاه رهبری جهان عرب و جهان اسلام برساند و در چندین حوزه جغرافیایی در این زمینه موفق شده است.https://interpolitics.guilan.ac.ir/article_15_727c284355107cec109be440bd220850.pdf