در دو دهه گذشته آزادسازی اقتصادی بهعنوان بهترین شیوه برای توسعه، از سوی بسیاری از دولتهای غرب آسیا و شمال آفریقا بهکار گرفته شده است. شیوهای که هرچند بیشتر بدون توجه به شرایط ویژه فرهنگی و اجتماعی این کشورها عملیاتی شد، اما به دگرگونیهای قابلتوجه از جمله گسترش شهرنشینی، سواد و دسترسی روزافزون به رسانههای جمعی انجامید. تونس در دوره 23 ساله حکومت بنعلی، با ترکیبی از سرکوب سیاسی و سیاست موازنه، چهرهای باثبات از خود به نمایش گذاشته بود و از موفقترین کشورها در عرصه اصلاحات اقتصادی محسوب میشد که این کشور را در وضعیتی بهتر از دیگر کشورهای منطقه قرار میداد. با اینوجود عواملی مانند ارتقاء سطح آموزش عمومی، جهانیشدن فرهنگ و رسانه و بهدنبال آن، آگاهی فزاینده بهعنوان سرمایه فرهنگی طبقه متوسط جدید، توان ذهنی و ابزاری بهچالش کشیدن رژیم را به جوانان تونسی داد. این عوامل در کنار عواملی مانند تاثیرپذیرفتن این کشور از بحران اقتصاد جهان، ناتوانی دولت در تامین نیازهای رو به افزایش جمعیت جوان و نا بهسامانیهای سیاسی، سبب گسیختگی زیربنایی اقتصادی تونس شد. نویسندگان این مقاله با روش تبیینی در پی پاسخ به این سوال هستند که کدامین عوامل و نیروهای اجتماعی در شکلگیری انقلاب سال 2011 در تونس برای رسیدن به مردمسالاری مؤثر بودهاند؟