نقش سوگیری‌های شناختی در فهم سیاست خارجی و جهانی: بررسی رویکردهای محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشگاه شهید بهشتی

2 دانش آموخته کارشناسی ارشد روابط بین الملل دانشگاه شهید بهشتی

چکیده

سوگیری‌های شناختی نقش مهمی در سیاست خارجی کشورها دارد. سوگیری‌ها همانند الگوهای ذهنی‌ای عمل می‌کنند که ادراکات تصمیم‌گیران در موقعیت‌های حساس را تحت تاثیر قرار می‌دهند. دوره ریاست‌جمهوری محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی از حساس‌ترین دوره‌های سیاست خارجی جمهوری اسلامی بوده است. با توجه به عاملیت نسبی رئیس‌جمهور سیاست خارجی، سوال اصلی مقاله این است که سوگیری‌های شناختی چه نقشی در دیدگاه‌های سیاست خارجی محمود احمدی‌نژاد و حسن روحانی داشته‌اند. چارچوب مفهومی مقاله نظریه ادراکی سیاست خارجی است. مقاله از راهبرد استقرایی و روش تفسیر متن برای اکتشافِ سوگیری‌های شناختی در گفتارهای دو رئیس‌جمهور و راهبرد قیاسی برای دسته‌بندی معنادارِ این سوگیری‌های شناختی استفاده کرده است. نوآوری مقاله بررسی تجربی سوگیری‌های شناختی در گفتارهای دو رئیس‌جمهور ایران برای اولین بار است. در مقاله مقدمه، پیشینه پژوهش، چارچوب مفهومی، روش‌شناسی، سوگیری‌های شناختی احمدی‌نژاد، سوگیری‌های شناختی روحانی و نتیجه‌گیری خواهد آمد. یافته مقاله نشان می‌دهد که سوگیری‌های شناختی شامل حفظ هماهنگی شناختی، اِسناد، قرارگیری در دامنه سود/ زیان، اجماع کاذب/ توهم اعتبار نظر، هزینه از دست‌رفته و ساده‌سازی مسائل نقش مهمی در تکوین گفتارهای احمدی‌نژاد و روحانی در حوزه سیاست خارجی داشته‌اند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Cognitive Biases in Foreign and Global Policy: Examining the Approaches of Mahmoud Ahmadinejad and Hassan Rouhani

نویسنده [English]

  • Mohsen Soleimani 2
2 Faculty of Economics and Political Science,, Shahid Beheshti University
چکیده [English]

This study investigates the influence of cognitive biases on the foreign policy approaches of Iranian presidents Mahmoud Ahmadinejad and Hassan Rouhani. Employing the cognitive approach to foreign policy analysis as a theoretical framework, the research utilizes a mixed-method design combining inductive textual analysis of presidential rhetoric with deductive categorization of cognitive biases. The analysis reveals that both presidents exhibited various cognitive biases, including cognitive consistency maintenance, fundamental attribution error, framing effects within gain/loss domains, false consensus, illusions of validity, sunk cost fallacy, and oversimplification tendencies. These biases function as cognitive heuristics, significantly influencing decision-makers' interpretations of critical situations and new information. The study underscores the importance of understanding these cognitive biases in foreign policy formulation, particularly given the Iranian president's role in policy shaping. The article presents a comprehensive analysis, encompassing an introduction, literature review, conceptual framework, methodology, detailed examination of each president's cognitive biases, and conclusion. This research contributes to the broader field of foreign policy analysis by elucidating the role of cognitive biases in shaping presidential decision-making processes in Iran.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Cognitive Bias
  • Foreign Policy
  • Iran
  • Joint Comprehensive Plan of Action