چکیده
دولتها همواره به دنبال تثبیت حاکمیت خود در قلمرو خاصی جهت تأمین امنیت ملی خود بودند که در چهارچوب مرزهای سیاسی تعریف میشد و ابعاد و محدوده آن مشخص و قابل ترسیم بود. اما، این حاکمیت با ظهور دوره پستمدرن که با برجسته شدن هویتهای محلی و سازمانهای غیردولتی (محلی شدن) و شرکتهای جهانی و چندملیتی و سازمانهای فراملی و بینالمللی (جهانی شدن) همراه است، از حالت متمرکز خود خارج شده است و به دو صورت جهانی و محلی در عرصه جهان، نمود مییابد. به این ترتیب، دولتها جهت حفظ و حراست از قلمرو جغرافیای سیاسی کشور در مواردی تحت تأثیر مسائل جهانی و در مواردی دیگر تحت تأثیر مسائل محلی هستند. در این شرایط، سازگاری و هماهنگی دولت با این دو مقوله، ادامه حیات و بقای حاکمیتها را تضمین خواهد کرد. لذا، در راستای پاسخ به این سؤال که عوامل تأثیرگذار بر قلمروی حاکمیت دولتها در دوره ژئوپلیتیک پستمدرن کدامند؟ میتوان فرض کرد که دو دسته عوامل متأثر از تحولات فروملی (محلی شدن) و فراملی (جهانی شدن) میتوانند قلمروی حاکمیت دولتها را در دوره پستمدرن متحول سازند. البته این تحول به معنای افول حکومتهای ملی و از بین رفتن مرزهای سیاسی کشورها نبوده؛ بلکه، ظهور شکل جدید و متحول دولتها با ارائه کارکرد متفاوت در اعمال حاکمیت است. لذا، هدف از ارائه مقاله حاضر تبیین ویژگیهای جدید حاکمیت دولتها در ژئوپلیتیک پستمدرن است. از این رو، با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی شکل جدید حاکمیت در دوره پستمدرن که در واقع شکل متفاوت از حاکمیت در دوره مدرن میباشد، با توجه به تحولات جهانی، ملی و محلی مورد تحلیل قرار خواهد گرفت