1
استادیار گروه روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
2
دانشجوی دکتری روابط بین الملل دانشگاه علامه طباطبایی
چکیده
از دیر باز این مسئله که آیا اخلاق جایی در سیاست دارد و اینکه آیا باید سیاست را از منظری اخلاقی دید یا خیر، محل مناقشه بوده است. این دعوا به طور مشخص در کنار مدعای علم مدرن مبنی بر لزوم رهایی علم از بند قضاوتهای ارزشی به این باور عمومی دامن زده است که علم سیاست و روابط بینالملل فارغ از محتوا و قضاوت ارزشی است و یا اینکه بایستی اینگونه باشد. سوال ما در این پژوهش این است که آیا نظرورزی در حوزه علوم اجتماعی و به طور خاص، در حوزه نظریه روابط بینالملل، متضمن اخلاق است؟ نوشتار پیش رو این باور را در دو سطح نظری و فرانظری، در قالب نظریههای روابط بینالملل مورد کاوش قرار میدهد و با مرور مبانی نظریههای روابط بینالملل و رویکرد آنها در قبال ارزشهای اخلاقی، نشان میدهد که اولاً در سطح فرانظری و به طور مشخص به لحاظ روششناسانه اساساً دوگانه علم ارزش قابل تمایز از هم نیست و ثانیاً، در سطح نظری، میتوان مبانی عمیق و گسترده اخلاقی را در نظریههای روابط بینالملل بازشناخت.